درست مثل من، درست مثل تو
خدا خواسته بود.
اولین پست وبلاگت درباره شهید چمران بود، د ر س ت مثل وبلاگ من.
اولین شهیدی که خیلی دوستش داشتی، چمران بود، د ر س ت مثل من.
اولین هدفی که در زندگیت برگزیدی، رسیدن به خودت برای رسیدن به خدا بود، د ر س ت مثل من.
اولین باری که ماجرا شروع شد، تمام شب گریه کردی، اشک پشت اشک، د ر س ت مثل من.
اولین باری بود که این همه با کسی گفتی از خودت و از خوبی ها و آرزوهایت، بی هیچ واهمه ...، د ر س ت مثل من.
اولین باری بود که پیدا می شد کسی، د ر س ت مثل من.
درست مثل من، کسی برای من پیدا شد، خ د الف خواسته بود.
درست بهتر از من، کسی برای من نازل شده بود، خ د الف خواسته بود.
ناامید شده بودم از همه، از دوست و ماه و خورشید و همه و همه و همه، تو نزدیک و نزدیک تر شدی، خ د الف خواسته بود.
غصه داشتم و داشتم باور می کردم در این شهر کسی مثل من نیست، غم هایم محو شد، تو پیدا شدی، خ د الف خواسته بود.
خیلی دغدغه داشتم، فکر داشتم، برنامه داشتم، ذهنم شلوغ بود، تو پیدا شدی با سری شلوغتر از فکر من، خ د الف خواسته بود.
زمین خورده بودم، خسته بودم و شکسته. نایی نداشتم. تو پیدا شدی، جوانه زدم، شکوفه دادم، دوباره اییستادم، خ د الف خواسته بود.
راه را گم کرده بودم. جاده مه آلود بود.تکه تکه بودم. هر تکه ام در گوشه ای، حیران بودم. تو پیدا شدی. تمام وجودم یگانه شد. خ د الف خواسته بود.
کسی باید باشد تا برابر او آیینه باشم، صاف و بی ریا، رها از غصه همه دنیا، د ر س ت مثل تــــــو
کسی باید باشد تا چشم هایم مقابلش غریبی نکنند، اشک بریزند، راحت گریه کنند، د ر س ت مثل تـــــــــــو